داستان افراد مورتال کمبد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود




تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پی سی دانلود و آدرس nrg.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 67
بازدید دیروز : 24
بازدید هفته : 91
بازدید ماه : 2090
بازدید کل : 492567
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



A.W.Surveys - Get Paid to Review Websites!

سال ها سال پیش یه نفر بود که خدایان هم در مقابل اون حرفی برای گفتن نداشتن اون دراگون کینگ حاکم دنیای بیرون بود ارتش اون هرگز شکست نمی خورد چون اگر سربازی کشته می شد دراگون کینگ اونو زنده می کرد اما اوناگا بدون نقطه ضعف هم نبود این درست که اون دارای بدنی ضد ضربه بود اما اون مسموم می شد . یکی از ژنرال های اون بنام شائو کان از این نقطه ضعف استفاده کرد و اون رو نابود کرد و بعد از مرگش ارتش اون در جایی مخفی شدن که هیچکس نمی دونست غیری از تعدادی که توسط دراگون کینگ برای جلوگیری از این اتفاق انتخاب شده بودن . بعد از مرگ اون خدایان برای جلوگیری از بوجود اومدن مجدد دوران دراگون کینگ قدرت اونو تقسیم کردن و در شش سرزمین مختلف دنیا قرار دادن و همچنین مورتال کامبت رو درست کردن.
سال ها بعد از این ماجرا اوناگا از دنیای مردگان با جوانی بنام شوجینکو که بدنبال شهرت بود ارتباط برقرار کرد و خواست که براش 6 گویی که خدایان درست کرده بودن پیدا کنه . از طرفی زمانی که شوینکو هر 6 گوی رو پیدا کرد آخرین تخم اژدها شکافته شد ورپتایل که در مقابل تخم قرار داشت بدنش رو به اناگا تقدیم کرد و اناگا دوباره زنده شد بعد بنزد شوجینکو رفت و از اون تشکر کرد و 6 گوی رو برداشت تا باهم تلفیق کنه و بقدرت سابقش برگرده .


Blaze

بلیز از نژاد عناصر هست اون یکی از معدود افراد این نژاد هست که در هزاران سال اخیر دیده شده . بلیز سال ها در جستجوی قدرت تمام دنیای بیرون رو گشت اما به چیزی که می خواست نرسید چون زمانی که وارد یه غار عجیب شد توسط چند جادوگر مامور محافظت از آخرین تخم اژدها شد و اون تا زمانی که تخم شکافته نشه نمی تونه از غار خارج بشه در نهایت بعد از سال ها انتظار تخم شکافت و بلیز آزاد شد
اما آیا این حدث من درسته ؟ آیا اون غول آتشین در والپیپر آرماگدون بلیز هست ؟ آیا اون به قدرتی که می خواسته رسیده یا دراگون کینگ این قدرت رو به اون بخشیده ؟


Kintaro

بعد از مرگ ظاهری گورو شوکان ها از شائوکان مرگ شانگ تسونگ رو خواستن اما شانگ تسونگ با دادن یک پیشنهاد جالب اونا رو منصرف کرد . شانگ گفت ما به زمین حمله می کنیم وبعد فرار می کنیم به دنیای بیرون اونا اگر تا یک هفته نیان به دنیای بیرون و در یک تورنمنت ما رو شکست ندن زمین مال ما می شه . حمله قبول کرد و شوکان ها مبارز جدیدشون رو همراه شانگ و باراکا به زمین فرستادن و اون شخص کسی جز کینتارو نبود که یک شوکان متفاوت بود چون پوست کمر اون مثل ببر بود . در پایان اون توسط لیو کانگ شکست خورد ولی حالا چطوری برگشته ؟


Shao Kahn

از موقعی که همگان بخاطر دارن اون یه شرور بتمام معنا بوده . بعد از مسموم کردن اوناگا اون حکومت دنیای بیرون رو بدست گرفت و حملاتش رو شروع کرد اون در ابتدا سرزمین زاترا ( سرزمین نژاد رپتار ها) و سرزمین خون آشام ها رو فتح کرد و کسی از این دو نژاد رو زنده نذاشت غیر یک رپتار بنام رپتایل که با تغییراتی که در حافظه اش داده شد فدایی شائوکان شد ولی بعد ها معلوم شد که یک رپتار و یک خون آشام زنده موندن (خاملئون و نیتارا) . بعد از این دو فتح شائو کان سعی کرد که سرزمین ادنیا رو بگیره و این کار رو کرد با کشتن شاه اونجا زن و فرزند اونو تبدیل به ملکه و پرنسس خودش کرد . بعد از این فتح اون بفکر گرفتن زمین افتاد و با فرستادن یک مبارز شوکان بنام گورو و شانگ تسونگ به زمین سعی در فتح مورتال کامبت کرد اما در دهمین تورنمنت که اگر پیروز می شدن زمین مال اونا می شد شکست خوردن اما با یک حیله ی جدید اونا مبارزان زمینی رو به دنیای بیرون کشوندن و و با گول زدن اونا کاری کردن که این مبارزا کارهایی در جهت افزایش قدرتشون بکنه و با این افزایش قدرت اونا به زمین حمله کردن اما شائو کان باز هم شکست خورد . در زمان حمله شیناک به زمین یکی از ژنرال های اون بنام ریکو کشته شد و با فهمیدن این موضوع شائوکان با تبدیل خودش به ریکو به جاسوسی اتفاقای توی زمین افتاد و بعد از شکست شیناک به پادشاهی خودش برگشت . اما بعد از ایجاد اتحاد مرگبار اونا شائوکان رو کشتن اما اون شائوکان نبود بلکه یکی از کلون ها ی اون بود . بعد ها که خبر مرگ گورو به شائوکان رسید اون بدنبال گورو گشت و با اندک قدرتش اونا به دنیا برگردوند و با شوکان برای نابودی دراگون متحد شد .


Goro

شاهزاده ی شوکان در 500 سال پیش کونگ لائو قهرمان اون زمان زمینی ها رو شکست داد بعد از برد 9 تورنمت در تورنمنت دهم توسط لیوکانگ شکست داده شد و تصور می شد که مرده اما لیوکانگ بازهم در سفرش به دنیای بیرون با اون رو به ور شد اما بعد از شکست دوباره اون تا مدتها در خفا موند تا اینکه بعد از مرگ پدرش دوباره ظاهر شد و این دفعه بعنوان پادشاه شوکان ها در زیر پرچم خوبی ها با نیرو های جهنم مبارزه اما در اصل می خواست خودش رو به لیوکانگ برسونه و اونو بکشه اما چنین اتفاقی نیوفتاد . زمانی که خبر زنده بودن شائوکان به کیتانا رسید اون ارتشی از ادنیا فراهم کرد کهبه شائوکان حمله کنه و اونو برای همیشه نابود کنه و اینبار ادنیا متحدی داشت بنام شوکان در راس اونا گورو قرار داشت اما با حمله ناگهانی نوب سایبات گورو کشته شد اما جسد اون بجایی دورتر از میدان جنگ پرتاب شد و هرگز پیدا نشد . مدتی بعد شائوکان که متواری شده بود جسد گورو رو پیدا کرد و این دو دوباره در کنار هم برای نابودی تمام دنیا تلاش خواهند کرد .


Sheeva

زمان حمله شائوکان به زمین ملکه اون باید زنده می موند چون در صورت مرگ اون پورتال باز شده بسته می شد پس یه زن از نژاد شوکان بنام شیوا برای محافظت از اون انتخاب شد ولی بعد از مدتی شیوا فهمید شائوکان با سنتار ها متحد شده و سنتار ها با کمک شائوکان به سرزمین های شوکان حمله کردن و تعداد زیادی از شوکان ها از جمله پادشاه گورباک رو کشتن با این اطلاعات جدید شیوا برای کشتن شائوکان بره افتاد اما در وسط راه با کانو برخورد کرد که بدلیل شکستی که خورده بود زندانی شده بود اون به شیوا قول داد که اگه نجاتش بده اونم به شیوا کمک می کنه اما وقتی شیوا کانو رو آزاد کرد کانو به شائوکان در مورد قصد شیوا اطلاع داد و شیوا هم زمانی که وارد اتاق شائوکان شد دو شمشیر در سینه اش فرو رفت و مرد ولی آیا شائوکان اونو زنده کرده یا اینکه اونهم در جهنم بوده و بعد از فرار کوانچی از جهنم اونم برای گرفتن انتقام اومده ؟


Bo Rai Cho

سال های سال یکی از مبارزان بی حریف دنیای بیرون که از قضا آدم خوبی بود در زمین برای بردن مورتال کامبت زمینی ها رو آموزش می داد معروفترین شاگردان اون لیوکانگ و شجینکو بودن در پایان هم لیوکانگ تونست با شکست گورو خیال بو رای چو رو برای مدت زیادی راحت کنه . اون در خلوت خودش در دنیای بیرون بود که کونگ لائو قصد کرد تا اتحاد مرگبار رو شکست بده چون این لیوکانگ کشته شده بود برای همین پیش اون رفت تا آموزش ببینه و کیتانا هم همراهش بود بو رای چو چون دید این اتحاد تمام سرزمین ها رو نابود می کنه خودش وارد جنگ شد و همراه کونگ لائو به زمین رفت ولی در پایان بو رای چو از قهرمانای زمین جدا شد چون دید که روح یه مبارز رو وارد بدن یکی از سربازای اوناگا کردن برای همین اون رفت و اون روح رو بیرون کشید و وارد بدنش کرد اون روح مال لی می بود . بعد این دو باهم به ادنیا رفتن و کیتانا کنترل ارتش ادنیا رو به بو رای چو داد اما اونی در تخت سلطنت بود کیتانا نبود بلکه میلینا بود که قصد اون نابودی ادنیا بود بهر حال چو ارتش رو برای جنگ با تارکاتان ها رهبری کرد ولی در نزدیکی میدان جنگ با روح شاگردش یعنی لیوکانگ برخورد کرد و با این ملاقات با روحیه ای دو چندان بجنگ تارکاتان ها رفت آیا اون بالاخره می تونه دنیا رو از پلیدی پاک کنه ؟


Molochو Drahmin

زمانی که اسکورپیون در جهنم بدنبال کوانچی افتاد کوانچی با دوتا از شیاطین طبقه ی پنجم جهنم برای نجات خودش متحد شد . کوانچی به این دو قول فرار از جهنم رو داده بود اما زمانی که پورتال رو باز کرد اون دو رو فراموش بهمین دلیل اوانا که بعد از کوانچی وارد پورتال شدن و بعد دوباره کوانچی با اونا متحد شد ولی حالا اونا برای محافظت از کوانچی در خفا باقی موندن ولی حالا که کوانچی مرده اونا کجان و می خوان چی کار کنن ؟


MoKap

یه زمانی من افتخار می کردم که شخصیت الکی توی مورتال کامبت نیست ولی موکپ تنها شخصیت بی خود بازی هستش . اون یه ورزشکار رزمی هست که در صحنه های بدلکاری فیلمای جانی کیج حضور داره اما واقعا نقش اون توی داستان چیه ؟


Hotaru

سرزمینی بنام سیدان در این دنیا وجود دارد که از آن با نام سرزمین قانون یا دستور نام می برند این سرزمین سال ها در مقابل هجوم سرزمین های دیگه مقاومت می کرد اما حالا هوتارو فرمانده نگهبانان این سرزمین با اومدن اوناگا می خواد به اون کمک کنه چون فکر می کنه قدرت اوناگا می تونه از بی قانونی در جهان جلوگیری کنه حالا طبق گفته ی تارکاتان ها یه نفر هست که بخاطر کشتن تعداد زیادی تارکاتان باید کشته بشه و اون نفر ساب زیرو هست . آیا هوتارو می تونه ساب زیرو رو دستگیر کنه ؟


Mileena

زمانی که ملکه ی شائوکان یعنی سیندل مرد اون برای اینکه کیتانا هیچ چیزی از گذشته اش بیاد نیاره مغز اونو تغییر داد و از شانگ تسونگ خواست که با خون کیتانا یه نفر شبیه کیتانا بسازه و با تشکیل جنینی بر اساس خون کیتانا در بدن که تارکاتان میلینا بوجود اومد اما مشکل اینجا بود که فک ملینا مثل یه تارکاتان بود و این خود مشکلات بعدی رو بوجود آورد . سال ها بعد زمانی که کیتانا به زمین فرار کرد میلینا برای کشتن اون رفت اما کیتانا اونو کشت ولی میلینا در جهنم زنده شد و در حمله شیناک به سرزمین های مختلف حضور پیدا کرد و با خواهرش روبرو شد و کیتانا حقیقت زندگیش رو بهش گفت و این باعث عصبانیت میلینا شد و با یه زیر پوزی کیتانا رو به تخت سلطنت پرتاپ کرد و کیتانا هم با فشار یه دکمه اونو به زندان فرستاد. زمانی اوناگا برگشت باراکا به زندان های ادنیا دسترسی پیدا کرد که در اونجا میلینا رو آزاد کرد حالا که نه خبری از کیتانا بود و نه خبری از سیندل اون خودشو کیتانا جا زد و قرار شد ارتش ادنیا رو بجنگ تارکاتان ها بفرسته و تارکاتان ها بخاطر تعداد زیادشون اونا رو قتل عام کنن اما میلینا فرماندهی ارتش رو به بو رای چو داد و حالا با یه قصد نا مشخص داره به ادنیا سلطنت می کنه ولی آیا اون به باراکا کمک می کنه یا اینکه ادنیا رو نجات می ده ؟


Jade

زمانی که کیتانا از ادنیا فرار کرد کسی مامور کشتن اون شد که بیشتر از همه کیتانا رو دوست داشت این شخص جید دوست دوران کودکی کیتانا بود . جید همواره در تعقیب کیتانا بود تا اینکه وقتی فهمید رپتایل مامور کشتن اون شده تصمیم گرفت به کیتانا کمک کنه بهمین دلیل با رپتایل مبارزه کرد و اونو در غل و زنجیر قرار داد و بعد در کنار کیتانا ، سیندل و زمینی ها جلوی شائوکان ایستاد و با نابودی شائوکان به ادنیا برگشت و مدتها از اون خبری نبود تا اینکه اوناگا برگشت . اما جید دیر رسیده بود چون تمام زمینی ها در مبارزه با اتحاد مرگبار کشته شده بودن و کیتانا هم به ادنیا رفته بود اما در ادنیا وضع بدتر بود کیتانا توسط یه جادوی قدرتمند تحت کنترل اوناگا و داشت از یه زندانی محافظت می کرد و این زندانی کسی جز سیندل نبود جید با زدن کیتانا سیندل رو آزاد کرد و حالا این باهم برای نجات ادنیا و کیتانا تلاش می کنن .


Nitara

تنها خون آشامی که زیر کنترل شائوکان نبود با تلاش فراوان تونست بفهمه که تنها راه آزاد کردن مردمش نابودی یه گوی هست در جایی نگهداری می شه که نیتارا نمی تونه بهش برسه بهمین دلیل اون باید از سایرکس استفاده کنه که با کمک رپتایل بازوی سایرکس رو خراب می کنن و این کار ارتباط اونو با زمین قطع می کنه و با یک حقه نیتارا بهش می گه تو گوی رو برام بیار منم تو رو به زمین برمی گردونم وقتی که سایرکس گوی رو آورد نیتارا اونو به زمین برگردوند و بعد با شکستن گوی به سرزمین خون آشام ها رفت ولی نقش خون آشام ها توی این قضیه چیه ؟


Hsu Hao

زمانی که نیروهای ویژه بدنبال اعضای بلک دراگون بودن کسی که به اونا خط می داد هاسو هائو بود اون عضو ارتش سری چین بود اما ماموریت اون نابود کردن ژنراتور نیروهای ویژه بود که این کار رو کرد و بدین ترتیب معلوم شد که اون عضو رد دراگون بود اما مساله اینجاست که اون بدلیل قلب مکانیکیش به این سادگی کشته نمی شه سازنده های قلب اون همون سازنده های چشم کانو بودن اما قصد جدید اون و بطور کلی رد دراگون چیه ؟


Sektor

زمانی که سابزیرو از دنیای بیرون برگشت با یه گروه ربات در مرکز لین کوئی روبرو شد وقتی ماجرا رو فهمید تصمیم گرفت که فرار کنه با فرار اون لینکوئی دستور کشتن اونو به سه تا از رباتها بنام های سکتور سایرکس و اسموک داد و درست در زمانی سابزیرو توسط هر سه ربات محاصره شده بود اسموک بیاد واقعیت زندگیش افتاد و سابزیرو رو در شکست دادن اون دو ربات دیگه کمک کرد و بعد سابزیرو دو برنامه ی مختلف به به دو ربات دیگه داد و سکتور رو بجنگ سپاه دنیای بیرون فرستاد . بعد از رفتن نیروهای دنیای بیرون سکتور به لین کوئی برگشت اما لین کوئی دیگه وجود نداشت پس سکتور مدتها ناپدید شد تا اینکه پردازندش صدا داد . لینکوئی اونو فراخونی کرد اما ماموریت اون چی بود این بود که مراقب سایرکس باشه تا اون سابزیرو رو بکشه اما سکتور وقتی نیروهای شیناک بهش حمله کردن از ماموریتش بازموند . بعد از رفتن نیروهای جهنم سکتور بدلیل آسیبی که پردازندش دیده بود یه ماموریت جدید گرفت و اون کشتن ارباب لینکوئی بعد از این کار یه نفر جلوی نابودی جهان در دستهای سکتور رو گرفت بله سابزیرو اومد و اونو شکست داد اما این پایان کار سکتور نبود اون به ژاپن رفت و قبیله ای از ربات ها بنام تکویین براه انداخت بدون شک سکتور برای خودش می جنگه و اون یه دشمن مشترک برای زمینی ها و اوناگا خواهد بود .


Mavado

یکی از سران اصلی رد دراگون . اون سالها پیش آخرین بلک دراگون رو به عقیده ی خودش کشت و شمشیر هاش رو برداشت اما کابال هنوز زنده بود . ماوادو با اتحاد مرگبار عهد بست که کمکشون کنه اما تنها کاری که تونست بکنه دستور دادن به هاسو هائو برای نابودی ژنراتور نیروهای ویژه بود که اون نابود شد اما کابال اومد و ماوادو رو کشت اما حالا کیماوادو رو برگردونده ؟


Fujin

تنها خدای زمین غیر از ریدن که در حمله شیناک جون سالم بدر برد بعد از شکست شیناک اون بعنوان محافظ زمین انتخاب شد چون ریدن به خدای اعظم ارتقاع یافت اما کجا غیبش زد معلوم نیست و حالا برا چی برگشته ؟


Ermac

اون مجموعه ای از ارواح بود و در زمانی که شانگ تسونگ تورنمنت رو برگزار می کرد اون به زمین میومد تا در صورت ضعف شانگ تسونگ از روحهای موجود در اون استفاده کنه .
اون در زمان حمله شائوکان در کنار کان می جنگید تا اینکه کان شکست خورد و بعد معلوم نشد که کجا رفت بعد ها کنشی اونو از خدمت کان آزاد کرد .اون با روح لیوکانگ ملاقات کرد و بدلیل دشمنی اون با کان تصمیم گرفت بهش کمک کنه این دو قراره مبارزان زمینی که زیر کنترل اوناگا هستن رو آزاد کنن آیا این دو موفق می شن ؟

( نکته جالب در مورد ارماک این هست که گفته میشه بوجود آمدنش بعلت یک Glitch در MK1 بوده که رنگ Scorpion اشتباهاً از زرد به قرمز تغییر میکرده و این باعث شده که سازندگان این شخیصت رو هم در شماره های بعد وارد داستان بکنند. اسم Ermac هم از ERror MACro گرفته شده ! )



 


Kobra

یه زمانی فقط یه دانش آموز زرمی بود اما دوست داشت به مبارزه واقعی بپردازه برای همین تبدیل شد به یه ولگرد اما در ابتدا مواد فروش ها و دزد ها رو می کشت اما بعد برای پول آدم می کشت وقتی پلیس دستگیرش تو ماشین بود که صدای مجادله شنید بعد قامت کابال جلوش ظاهر شد وکابال یک متحد برای دوباره سازی بلک دراگون پیدا کرد اما قصد واقعی بلک دراگون جدید چیه ؟


Frost

زمانی که سابزیرو کنترل لین کوئی رو بدست گرفت یه مسابقه گذاشت که قویترین مبارز انتخاب بشه و اون یه عضو تازه وارد به اسم فراست (به سکون سین) بود که قدرتهایی مانند سابزیرو داشت . زمانی که اتحاد مرگبار ظهور کرد ریدن از سابزیرو خواست که کمکش کنه اما چون رسم نبود فرمانده ی لین کوئی خودش به ماموریت بره اون فراست رو با خودش برد قرار شد که ساب زیرو فراست بدنبال متحدانی از دنیای بیرون برن اما فراست خر بازی در آورد و مدال سابزیرو رو با خودش برد اما چون قدرت کنترل اونو نداشت با قدرت خودش یعنی یخ نابود شد ولی حالا چرا برگشته ؟


Kira

چیز زیادی در مورد کیرا وجود نداره اون در افغانستان به تروریست ها اسلحه می فروخت اما همه فکر می کردن مرده وقتی فهمیدن زنه خواستن که بکشنش اما اون در رفت و بعد کابال از اون خواست برای دوباره سازی بلک دراگون بهش بپیونده .

Havik

قویترین مرد در سرزمین آشوب البته اینکه اون واقعا مرد باشه معلوم نیست بعضیا اونو یه Undead می دونن ولی واقعا معلوم نیست که اون چیه . اون مبارزا رو بسمت مقر اوناگا رهبری کرد اما هدف اون از نابودی اوناگا جلوگیری از ایجاد قانون تحت قدرت اوناگا و زنده کردن شائوکان و ایجاد آشوب مجدد بود اما شائوکان زندس ولی اوناگا هم به این راحتی نابود نمی شه آیا هاویک به قصد خودش می رسه؟


Jax

با نام کامل جکسون بریگز اون قویترین مرد زمین و عضو نیروهای ویژه بود که بطور اتفاقی وارد این قضایا بعد از ناپدید شدن سونیا اون انقدر جانی کیج رو سوال پیچ کرد که نگو بعدکه سونیا از دنیای بیرون بیسیم زد حرفای جانی کاریی رو باور کرد بعد برای اطلاعات بیشتر به سمت استدیوی جانی رفت و اونجا با ماجرای دعوت شانگ تسونگ روبرو شد و برای نجات سونیا رفت ولی با نجات سونیا کانو هم آزاد شد وقتی جکس و سونیا برگشتن به تمام مسئولان دولت امریکا در مورد حمله کان هشدار دادن وقتی کسی باور نکرد خودشون به جنگ نیروهای کان رفتن وقتی جنگ تموم شد اونا یه گروه بنام مبارزات ضد دنیای بیرون تشکیل دادن در زمان حمله شیناک کار جکس نا مشخص بود اما وقتی اتحاد مرگبار شکل گرفت اون بجنگ اونا رفت ولی در این مبارزات کشته شد و در پایان هم توسط دراگون کینگ زنده شد و حالا در خدمت اونه .


Kenshi

اون مبارزی بود که می خواست بهترین باشه اما مدتی قبل از شروع تورنمنت اول توسط شانگ تسونگ بسمت یه معبد رهبری شد تا یه شمشیر پیدا کنه اما شانگ تسونگ به روح اجداد کنشی که در معبد بودن نیاز داشت وارد معبد شد علاوه بر شمشیر روح اجدادش رو آزاد کرد و شانگ تسونگ ظاهر شد و تمام روح ها رو گرفت و کنشی رو کور کرد و گذاشت همونجا بمیره اما شمشیر به کنشی کمک کرد تا از معبد بیاد بیرون اون حالا برای انتقام می سوخت . بعدها به نیروهای ویژه پیوست وقتی ارتباط سیارکس با مرکز قطع شد اون برای یافتن اون به دنیای بیرون رفت اما با نابودی ژنراتور نیروهای ویژه اون راه برگشتی به زمین نداشت . بعد از مدتی اون با سابزیرو روبرو شد بعد هم فهمید که روح اجدادش به شمشیر برگشتن این یعنی شانگ تسونگ مرده . اون و سابزیرو بدنبال راه برگشت به زمین بودن کنشی دید که زره سابزیرو آسیب دیده و فهمید که اون با هوتارو روبرو شده اما سابزیرو گفت که شکستش داده اما کنشی احساس می کرد یکی در تعقیبشونه .....


Li Mei

اتحاد مرگبار به یکی از شهرهای دنیای بیرون حمله کرد که رو پورتال بهشت ساخته شده بود و قصد اونا استفاده از ارواح بهشتی برای زنده کردن ارتش دراگون کینگ بود اما دختری از اون شهر در مقابلشون ایستاد حتی به خود کانو حمله کرد اما کوانچی بجای کشتن اون گفت اگه تو توی تورنمنت ما پیروز بشی مردمت رو آزاد می کنیم اما وقتی پیروز شد اونو کشتن و برای زنده کردن آخرین سرباز اوناگا استفاده کردن اما لحظاتی بعد توسط بو رای چو آزاد شد بعد این دو باهم بسمت ادنیا رفتن و اونجا بو رای چو کنترل ارتش ادنیا رو بدست گرفت حالا لی در کنار اونه .


Automations

برخی از شخصیت ها برای بهبود یافتن کارایی تبدیل به ربات شدند. این جریان وقتی آغاز شد که خاندان Lin Kuei تصمیم گرفت نینجا های خود را بصورت اتوماتیک دراورد. Sektor اولین نینجایی بود که این طرح رویش انجام شد. Lin Kuei این ربات را برنامه ریزی کرد تا مأموریت هایی انجام دهد و مهمترین مأموریت او پیدا کردن و کشتن Sub-Zero بود، کسی که خاندان را بعد از مخالفت با تبدیل شدن به ربات ترک کرده بود. سکتور روحی در بدن نداشت، تمام احساسات بشری در وی از بین رفته بود و در ضمن هیچگاه موفق به انجام مأموریتش نشد.


Cyrax

عضو دیگری از Lin Kuei بود که مبدل به ربات شد، او نیز برای از بین بردن Sub-Zero برنامه ریزی شده
بود اما توسط او بدام افتاد و برای نابود کردن شائو کان دوباره برنامه ریزی شد و در نهایت در صحرایی از کار افتاد. او بعد ها توسط Sonya و Jax به شکل انسانی خود بازگشت.


Smoke

تعریف اول:

سومین جنگجوی Lin Kuei بود که قرار بود به ربات تبدیل شود. بعد از اینکه از یک مأموریت بازگشته بود او و Sub-Zero متوجه شدند که Lin Kuei در حال تبدیل جنگجویان خود به ربات است. هر دو فرار کردند ، ساب زیرو موفق شد اما Smoke بدام افتاد و بزور تبدیل به ربات شد. بعدها او توسط افراد شائو کان در Outworld دستگیر و زندانی شد. او در حالی که دیگر هیچ امیدی نداشت اقدام به از کار انداختن خود کرد. البته بعدها توسط Noob Saibot پیدا شد و دوباره بکار افتاد.

تعریف دوم:

 ور دست سابزیرو بود وقتی اینا از دنیای بیرون برگشتن فهمیدن که همه ی نینجا ها باید رباتی بشن اما این دو قبول نکردن منتها اسموک دستگیر شد و بعد تبدیل به ربات شد و ماموریتش این بود که سابزیرو رو بکشه اما در مبارزه ی نهایی گذشتش رو بیاد آورد به سابزیرو در مبارزه با سکتور و سایرکس کمک کرد بعد ها نوب سایبات اونو در یکی از زندانهای دنیای بیرون پیدا کرد اون هیچی بخاطر نداشت و نوب سایبات اونو برای خودش برنامه ریزی کرد حالا این دو چی کار می خوان بکنن معلوم نیست

 


Tanya

زمان حمله شیناک اون به شیناک کمک کرد تا اون گوی رو به ب سیندل بدن تا پورتال باز بشه بعد هم لیوکانگ رو فریب داد و به مقر شیناک راهنمایی کرد و بعد هم غیب شد . بعد برای اتحاد مرگبار کار کرد اما وقتی اونا نابود شدن تانیا به ادنیا رفت اما در اونجا باراکا بهش گفت یا برای اوناگا کار کن یا بمیر و اونم حالا برای اوناگا کار می کنه و بدنبال اطلاعاتی در مورد طرز ادغام کامیدوگو ها برای اوناگا هست اما تجربه ثابت کرده که اون اصلا قابل اعتماد نیست .


Darius

اون فرمانده نیروهای ضد حکومت سرزمین سیدان هست که با نقشه های خوبی که کشیده روز به روز به مخالفای حکومت افزوده اون با استخدام یه سری قاتل اونا رو سر وقت خانواده ی نگهبانای سیدان می فرسته و زمانی که نگهبان بخاطر این با عصبانیت اون قاتل رو می کشتن و به زندان می افتادن اونا رو به خدمت شورشیا در می آورد و به زودی نیروهای انقلابی پیروز می شن مگر اینکه اوناگا به قولش با هوتارو عمل کنه .


Dairu

وقتی بخاطر عصبانیت یه نفر رو کشت اونو به زندان انداختن و باور این برای اون که سالها به سیدان خدمت کرده بود سخت بود وقتی زندادن ریخت بهم فرار کرد ولی به شورشی ها نپیوست ولی تبدیل به یه مزدور شد اما بی طرف بودن با این قرار دادی که داره زیر سوال میره چون باید هوتارو رو بکشه اما اون چی کار می کنه ؟


Sareena

زمانی که کوانچی از طبقه ی پنجم جهنم یه پورتال به جهنم زد چند نفر از اونجا در رفتن یکی از اونا سارینا بود . سال ها قبل زمانی که سابزیرو به جهنم رفت تا طلسم رو از شیناک پس بگیره اون برای کوانچی کار می کرد اما چون قصد کمک به سابزیرو رو داشت خود شیناک اونو به طبقه ی جهنم فرستاد و اون حالت انسانیش رو از دست داد و به یه شیطان تبدیل شد اما وقتی از طریق اون پورتال به دنیای بیرون رفت تونست با کشتن افراد اونجا به حالت انسانیش برگرده وحالا تو دنیای بیرون ول می گرده و قصد نا مشخصی داره .


NightWolf

در زمان حمله شائوکان به زمین یک نفر تونست شمال قاره آمریکا رو با قدرت جادوییش در مقابل این حمله حفظ کنه و بعد به کمک مبارزان زمینی رفت و تبدیل به یه مبارز انتخاب شده شد با شکست شائوکان اون با کمک باقی مانده ی مردمش دوباره قبیله ی خودش رو بعد از سالها احیا کرد .
زمانی که اوناگا برگشت اون احساس کرد که قدرتش کم شده از طرفی بدلیل استفاده از سین ایتر روح اون به بدی رسیده و این ممکن برای مردمش خطرناک باشه برای همین اون به جهنم رفت تا کاری بکنه اما چکار می خواد بکنه و اینکه آیا اون در جناح خوبه یا در جناح بد ؟

Johnny Cage

یه بازیگر هالیوود که بخاطر فیلم ها ی دراگون فیست 1 و 2 شهرت پیدا کرده بود . اون در ورزش های زرمی هم بسیار توانا هستش و در آسیای شرقی توسط استادهای بزرگ این رشته آموزش دیده . زمانی که به دست رفتن شهرت برخورد خواست با قهرمانی در مورتال کامبت یه ذره محبوبیت پیدا کنه اما در نهایت اون کار خاصی نکرد حتی مثل بقیه درد سر نکشید آخرشم توی آبهای چین رو یه تیکه چوب توسط یه کشتی آمریکایی پیدا شد . وقتی به آمریکا برگشت برای همه ماجراها رو با چاشنی دروغ تعریف کرد و توسط جکس مدتها بازجویی شد تا جای سونیا پیدا بشه اما نتیجه نداد . وقتی اون در استودیو خودش مشغول ساخت فیلم مورتال کامبت مورد هجوم شانگ تسونگ و نیروهای دنیای بیرون قرار گرفت و با دعوتی که شد اون به دنیای بیرون رفت و بازم با یه نقش غیر مشخص اونجا ول شت و اومد فیلمش رو ساخت . زمانی که هجوم شائوکان به زمین شروع شد اون اولین قربانی این حمله اما روح اون در زمین موند چون چون بدلیل باز شدن پورتال راه بهشت بسته شده بود اون توسط ریدن به بدنش برگردونده شد اما بازم با یه نقش نامشخص اینجا حضور داشت . زمانی که حمله تمام شد اون به بهشت رفت اما با حمله ی شیناک در مبارزات بهشت شرکت کرد و با قدرت ریدن زنده شد و در مبارزات علیه شیناک شرکت کرد . اون مدتی بعد فیلمی ساخت بنام Death of Johny Cage که جانی در اون چند بار می مرد و از این وضع بسیار عصبی بود وقتی ریدن اومد که اونو با خودش ببره که در مبارزه با اتحاد مرگبار شرکت کنه با کمال میل رفت اما در پایان مثل تمام همرزماش کشته شد و حالا در خدمت اوناگا قرار داره .


Liu Kang

در اولین تورنمنت مورتال کامبت توسط شائولین انتخاب شد تا جلوی نابودی زمین رو بگیره و به خواسته اش رسید اما مجبور شد برای دفاع از مقامش بهمراه کونگ لائو به دنیای بیرون بره اما در اونجا با یه نیرنگ کارهایی کرد باعث افزایش قدرت کان و شانگ تسونگ شد . ریدن در دنیای بیرون به دیدارشون رفت و به اونا حقیقت رو گفت برای همین زمانی که پورتال باز شد همه به لیو کانگ تنها امید می گفتن و در پایان هم اون با کمک کونگ لائو تونست کان رو شکست بده . اما خطر دیگری زمین رو تهدید کرد و اون شیناک بود در این زمان لیوکانگ توسط تانیا گول خورد و به مقر شیناک رفت اما در اونجا شیناک که طلسمش رو از دست داده بود ( کوانچی ازش دزدیده بود) توسط لیو کشته شد و در این زمان کیتانا از لیو خواست که بهمراه اون به ادنیا بیاد و پادشاه اونجا بشه اما لیو زمین رو ترجیح داد . اما اتحاد مرگبار به اون حمله کردن اون در ابتدا شانگ تسونگ رو مغلوب کرد اما با اومدن کوانچی و وارد کردن ضربه از پشت موقعیت بدست شانگ تسونگ رسید تا بتونه گردن لیو رو بشکنه و روح اون رو مال خود کنه . زمانی که ریدن خودش رو منفجر کرد شانگ کشته شد وروح لیو آزاد شد اما اون حالا می خواد دوستان خودش رو از دست اوناگا آزاد کنه و الان یه همراه داره که ارماک با شه .


Reptile

اگر اون نبود شاید در پایان تورنمنت اول همه چیز تمام شده بود اما رپتایل سد راه زمانی ها شد و این عمل اون موجب شد که شانگ تسونگ فرار کنه بعد هم خودش فرار کرد. اون چه در تورنمنت دنیای بیرون چه در زمان حمله به زمین برای شائوکان همه جوره مبارزه می کرد تا شاید شائوکان به قولش عمل کنه و نژاد اونو دوباره سازی کنه اما چنین اتفاقی نیوفتاد چون کسی مقصر اصلی نابودی رپتار ها بود خود کان بود . با نابودی کان سیندل برای اون مجازاتی در نظر گرفت که کم هم بود اون مجبور به کار کردن تا آخر عمر در معادن کبالت شد . اما با اومدن شیناک قرار شد در مقابل خدمات رپتایل مردم اون زنده بشن اما شیناک هم نابود شد . مدتی بعد خبر زنده بودن کان همه جا پخش شد و رپتایل فدائی درجه یک اون خودش رو برای خدمت آماده کرد اما کان توسط اتحاد مرگبار ظاهرا کشته شد و در این زمان اون باز هم بدون ارباب شد تا اینکه به یه خون آشام به اسم نیتارا برخورد که به اون ماموریت داد تا بازوی مکانیکی سایرکس رو نابود کنه و اون کارش رو انجام داد با این وجود چون نیتارا سر قرارش حاضر نشد رپتایل به یه غار رفت که اون غار محل آخرین تخم اژدها بود این تخم در حال باز شدن بود که رپتایل جلوش ایستاد . مقدار زیادی انرژی از درون اون تخم آزاد شد و بدن رپتایل به بدن دراگون کینگ تبدیل شد اما اگر اوناگا به بدن اصلی خودش برگرده رپتایل هم از این سرنوشت شوم آزاد می شه .


Baraka

یه وحشی به تمام معنا هر وقت شائوکان کم آورده دست به دامن اون شده . باراکا فرمانده ی ارتش تارکاتان هاست که قدرت و نفوذ زیادی داره . اون بهمراه کینتارو ، شانگ تسونگ و ارتشش زمین رو بهم زدن و باراکا بود که سونیا رو دزدید این کارها باعث شکل گیری تورنمنت دنیای بیرون شد و در زمان حمله اون همه جوره در خدمت کان بود اما وقتی اون شکست خورد مدتها در سرزمین های مختلف ول بود تا اینکه در زمان حمله شیناک در ادنیا با کوانچی روبرو شد که قرار شد به کوانچی در نابودی شیناک کمک کنه اما بعد از نابودی شیناک کوانچی هم غیب شد و باراکا بار دیگه در خدمت شائوکان دوباره بازگشته قرار گرفت اما با نابودی مجدد کان بدست اتحاد مرگبار دوباره فغیب شد و با ظهور اوناگا فرمانده ی ارتش اون شد در زمانی که به ادنیا رفتن میلینا رو آزاد کرد و طبق یه نقشه قرار شد که میلینا خودش رو کیتانا معرفی کنه و ارتش ادنیا رو به طرف باراکا بفرسته تا براحتی باراکا اونا رو نابود کنه اما باراکا از فرمانده ی ارتش ادنیا خبر نداره .


Raiden
اون زمانی که تازه بعنوان محافظ زمین انتخاب شده بود تونست شیناک رو شکست بده و به جهنم تبعید کنه اما این کار اون توازن رو از بین برد چرا که تمام نگاه دنیای بیرون به زمین افتاد و جنایت و فساد در اون رواج یافت . تا زمان حمله ی شیناک اون بعنوان یه حامی کنار زمینی ها بود چون در اون زمان تنها خطر دنیای بیرون بود اما شیناک یک زمانی خدا بوده و زمینی ها به این سادگی در مقابل اون نمی تونن ایستادگی کنن پس اینبار خودش وارد جنگ شد و در نابودی شیناک نقش مهمی داشت و بعد از این ماجرا اون تبدیل به خدای اعظم شد ولی هیچ وقت زمین راحت نمی شه اون در شروع تشکیل اتحاد مرگبار حاضر شد مقام خودش رو از دست بده و تمام افراد رو بدور خودش جمع کرد تا ازشون کمک بخواد و همه کمک کردن اما در مبارزه با این اتحاد مرگبار نابود شدن و حالا تنها امید زمین خدای رعد بود و اون تقریبا اتحاد مرگبار رو شکست داده بود اما در پایان شکست خورد و بعد هم کوانچی شانگ تسونگ رو نابود کرد اما اوناگا اومد و باور غیرممکن بود حالا سه فرد از سه سرزمین مختلف برای نابودی اوناگا تلاش می کردن اما ضربات این افراد هیچ تاثیری بر اون نداشت و ریدن بفکر نابودی خودش افتاد حتی نابودی اون هم نتیجه نداد و اوناگا حتی ذره ای آسیب ندید در حالی که همه چیز نابود شده بود و حالا خدای رعد برگشته اون خدای اعظم بودن خودش رو در زمان اتحاد مرگبار بخاطر زمینی ها کنار گذاشت حالا بسیار عصبانی هست و می خواد هرکس زمین رو بخطر می اندازه نابود کنه و هدف اول شوجینکوی احمق هست .


Kabal

زمانی یکی از اعضای بلک دراگون بود اما وقتی شائوکان بزمین حمله کرد یکی از افرادی رو کشتن کابال بود اما در کمال تعجب همگان اون زنده موند و حالا در مقابل تهاجم اون مبارزه می کرد و بعدها فهمید اون تبدیل به یکی از مبارزان انتخاب شده ، شده بود . طبق شایعات قاتل اصلی موتارو اون بود بعد از نابودی شائوکان اون تصمیم گرفت دیگه برای عدالت مبارزه کنه و همین کار رو کرد اما یه روز با یک از افراد رد دراگون به نام ماوادو برخورد کرد و از اون شکست خورد و ماوادو هم شمشیر های معروف کابال رو برد و کابال رو رها کرد تا بمیره اما کابال نمرد و با کشتن ماوادو و پس گرفتن شمشیرهاش به همون زندگی جنایتکارانه ی خودش برگشت ولی این زمان قصد اون احیای بلک دراگون هست که تا بحال دو نفر با اون همراه شدن کیرا و کبرا . با رهبری بلک دراگون توسط کابال هیچ کس در مقابل این گروه پیروز نمی شه.


Kano

معروفترین عضو بلک دراگون که یه خصومت قدیمی با جکس داره . قبل از تمام ماجراهای مورتال کامبت کانو یه بار به دنیای بیرون رفت تا چشم شیتیان رو بدزده اما جکس به موقع اونو دستگیر کرد . کانو خبرهایی در مورد یه گنجینه تو جزیره شانگ تسونگ شنیده بود و برای دزدیدن اون وارد تورنمنت اول شد اما در پایان اون توسط شانگ تسونگ ربوده شد و در دنیای بیرون در کنار سونیا زندانی بود و جکس با آزاد کردن سونیا کانو رو هم آزاد کرد و کانو هم پا به فرار گذاشت . وقتی در دنیای بیرون دستگیر شد شائوکان قصد کشتن اون رو داشت اما کانو گفت که حاضر استفاده از اسلحه های زمینی رو به ارتش کان یاد بده و بدین ترتیب بود که کانو از فرماندهان ارتش کان شد . در یک مبارزات اون به سونیا برخورد این دو در مقابل برج کان روی پش بام یه ساختمان مبارزه کردن و کانو شکست خورد و از پشت بام پرت شد پایین اما اون مقداری از موی سونیا رو بعنوان یادگار از مبارزشون نگه داشت . بعد کانو توسط کان بخاطر شکستش زندان شد و وقتی شیوا قصد کشتن کان رو داشت اون به شیوا قول کمک داد اما شیوا رو لو داد . بعد از نابودی کان تنها کسی بود که در کنار کان موند . در زمان حمله شیناک کار خاصی نکرد اما بعد ها که کیتانا به کان حمله کرد فرماندهی سپاه کان رو داشت و با تشکیل اتحاد مرگبار اونا پیوست . شانگ تسونگ از اون خواسته بود که طلسم کوانچی رو بدزده اما با نابودی اتحاد مرگبار کانو هم غیب شد.

shiva

هم یه مبارز بود از شوکان که بعنوان محافظ سیندل انتخاب شده بود اون بعد از اینکه فهمید شائوکان با سنتار ها همکاری کرده اول موتارو رو کشت بعد خواست که بره خود شائوکان رو بکشه و کانو که بیرون اتاق شائوکان بود قول داد اگه شیوا آزادش کنه به اون کمک می کنه اون رفت وشیوا رو لو داد و وقتی شیوا وارد اتاق شائوکان شد دوتا شمشیر تو سینه اش فرو رفت.

 

rain

 پسر یکی از ژنرال های ادنیا بود که توسط شائوکان کشته شده بود اون مدتها در زمین بود ونمی دونست اصلتا کجایی هست بهمین دلیل وقتی که نیروهای شائوکان اونو گرفتن حاضر شد با هاشون همکاری کنه ولی بعد کیتانا جریان رو بهش کفت در کنار زمینها با شجاعت جنگید و سرنوشت اون برای همه نا معلومه

scorpion

در اصل یک انسان زمینی به اسم Hanzo Hasashi بود که خودش و خانوادش توسط Sub zero کشته شدند اما توسط خدایانش دوباره در جهنم زاده شد و به زمین برگشت تا انتقام بگیره. در واقع تبدیل شد به یک undead hell spawned ninja spectre روح نینجایی که دوباره در جهنم زاده شده و هیچ گاه از بین نمیرود.
پس درست معلوم نیست که Scorpion رو باید زمینی بدونیم ( earthrealm ) یا جهنمی (Netherrealm ) بدونیم.

Sub zero

 اسم 2 تا برادر هست از نژاد Cryomancers در Outworld که نسل آنها بدلایل نامعلوم از بین رفت و فقط تعداد اندکی از آنها به زمین پناه آوردند و رفته رفته نسلشان با انسان آمیخته شد. برادر بزرگتر بعدها توسط Scorpion کشته شد و در Netherrealm با اسم Noob Saibot دوباره متولد شد. برادر کوچکتر هم با وجود اینکه در Outworld بوجود آمده اما جزو شخصیت های مثبت محسوب میشود و در مبارزات علیه شائو کان به رایدن و دیگر جنگجویان زمین کمک میکند.




:: موضوعات مرتبط: داستان افراد مورتال کمبد , ,
:: برچسب‌ها: داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد , داستان مورتال کمبد 9 , داستان افراد مورتال کمبد , ,
:: بازدید از این مطلب : 863
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : محمد کریمی
ت : یک شنبه 8 تير 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview');